جنگ با چند كليك
جنگ با چند كليك
جنگ با چند كليك
نويسنده: جيمز ولاهوس
ترجمه: اميرعلي رضايي
ترجمه: اميرعلي رضايي
امروزه در ارتش هاي پيشرفته جهان، دستگاه ها و تجهيزات هوشمند و نيمه هوشمندي وجود دارد كه عملكرد آنها بسياري را به تحسين واداشته است، و نظاميان به كمك اين ماشين آلات هم راحت تر به اهداف خود مي رسند و هم تلفات كمتري مي دهند. در جنگ عراق ، ارتش آمريكا در مقاطع مختلفي تلاش كرد چه به صورت آزمايشي و چه به صورت عملياتي، اين تجهيزات را مورد استفاده قرار دهد و در بسياري از اين برنامه ها، خبرنگاران و دوربين هاي تلويزيوني نيز حضور داشتند. يكي از اين تجهيزات،SUGV نام داشت كه به اختصار "ساك وي" تلفظ مي شود و به معناي "وسيله نقليه زميني بدون سرنشين كوچك" است. اين ماشين كه از آن به عنوان "سرباز پيش مرگ" استفاده مي شود. در عمليات هاي جست و جوي خانه به خانه كاربرد دارد و نتايج جست و جوهاي انجام شده نيز به صورت بي سيم به سربازان و فرماندهان يگاني كه متعاقب آن به محل اعزام مي شوند، مخابره مي شود. در نتيجه، آنها مي توانند تصاوير و صداي ثبت شده توسط آن را روي صفحه نمايش كوچك موجود بر روي كلاه هاي آهني خود ملاحظه كنند و در صورت اطمينان از امن بودن محل، به عمليات اصلي يگان تعقيبي آغاز مي شود. در واقع، اين ماشين يكي از نمونه هايي است كه توسط ارتش آمريكا مورد استفاده قرار مي گيرد و تا به حال نيز نتايج خوبي در عمليات ها و حملات نظامي به همراه داشته است.اين ماشين يكي از فناوري هاي اوليه اي است كه قرار است در برنامه اي موسوم به "سامانه هاي جنگي نسل آينده" مورد استفاده قرار گيرد؛ برنامه اي كه بسياري آن را مهم ترين اقدام صورت گرفته پس از جنگ جهاني دوم براي تحول در ساختارهاي نظامي مي دانند. اصولاً در محيط هاي نظامي،ادوات و تجهيزات بسته به كاربرد، به صورت جداگانه مراحل ساخت و توسعه را پشت سر مي گذارند. مثلاً بالگردها در جايي و تانك ها در جاي ديگر فرايند ساخت و تجهيز را سپري مي كنند اما در اين سامانه جديد كه به FCS معروف است و بنابر پيش بيني ها قرار است تا سال 2015 به مرحله تكامل و استقرار نهايي خود برسد. همه اين ادوات و تجهيزات در فرايندي يكپارچه و پيوسته گنجانده شده و عملكرد آنها به هم وابسته است و در تك تك اجزاي آن نيز سعي مي شود عواملي چون بازده كيفيت، چابكي و حجم متناسب در نظر گرفته شود.اما نكته اصلي در اين سامانه، به اين ابداعات و ويژگي ها محدود نمي شود؛ بلكه خلاقيت و كارايي اصلي در شبكه اي نهفته است كه تمام اين ادوات را به هم پيوند مي زند. كارشناسان نظامي معتقدند تكميل اين شبكه مي تواند شيوه و آداب سنتي جنگ را كاملاًدستخوش تحول كند.
در سامانه FCS مجموعه اي از بهترين و كاراترين مهمات مجهز به فناوري هايي چون ليزر و علم روباتيك گرد هم جمع مي شود و با يك كليك ساده روي ماوس رايانه، مي توان شليك موشك هاي بزرگ و اعزام جنگنده هاي بي سرنشين را به راحتي انجام داد. از طريق فناوري موقعيت ياب GPS،مي توان به راحتي محل دقيق هر سرباز را روي نمايشگر رايانه تشخيص داد و از محل اختفاي دشمن، خصوصاً شبه نظاميان كه در كمينگاه ها پنهان مي شوند، اطلاع حاصل كرد. در عين حال، سربازان حاضر در ميدان جنگ نيز با هم ارتباط دارند و مي توانند از موقعيت همديگر و كمينگاه هاي دشمن آگاه شوند. با اين روش، هم دقت عمل سربازان در شناسايي اهداف بالا مي رود و هم سرعت عمل آنها در واكنش به تهديدات به شدت افزايش مي يابد. از طرفي، وحشت و استرس هاي معمول موجود در بسياري از آنها نيز كاهش مي يابد.
البته تكميل اين سامانه با دشواري هايي نيز مواجه بوده است. هزينه پيشبرد اين سيستم به نسبت روزهاي ابتدايي شروع به كار آن حداقل 45 درصد افزايش يافته است، و ارتش آمريكا بودجه مورد نياز براي آن را 161 ميليارد دلار برآورد مي كند؛ در حالي كه برآورد وزارت دفاع آمريكا حدود 234 ميليون دلار است. در هر صورت، اين پروژه عظيم حدود 896 پيمانكار مهم را در 45 ايالت آمريكا به خود مشغول كرده و بي هيچ شكي مي توان آن را پرهزينه ترين برنامه تسليحاتي تاريخ ايالات متحده آمريكا دانست. در ماه مارس 2008 ذي حسابي كل دولت آمريكا اعلام كرد كه پيشرفت اين پروژه چندان مطلوب به نظر نمي رسد و با وجود بودجه فراوان اختصاص داده شده، تنها 2 مورد از 44 مورد فناوري هاي پيش بيني شده در برنامه اوليه به حالت بالفعل درآمده و مي توان از آن استفاده كرد.
به عبارت ديگر، اين برنامه هنوز در ابتداي راه خود قرار دارد. شايد اساسي ترين فناوري مورد نياز در اين سامانه كه همچنان درجا مي زند، خود شبكه پيوند دهنده آن است كه به دليل نياز پهناي باند بالا ،همچنان در حال آزمون و خطاست و نتوانسته انتظارات را برآورده كند. در واقع بدون، چنين پهناي باندي، سامانه FCS خيالي بيش نيست و اصلاً نمي توان روي آن حساب كرد. بنابراين تا به حال تنها چند فناوري محدود از اين سرمايه به مرحله اجرا و بهره برداري رسيده و قرار است هيئت ويژه فناوري هاي دفاعي آمريكا در مورد سرنوشت اين طرح و آينده آن تصميم گيري كند.
به لحاظ نيروي انساني نيز ارتش آمريكا يك هنگ هزار نفره خود را به آزمايش تجهيزات توليد شده اختصاص داده تا بتواند بر مبناي بازخورد به دست آمده، راهبردهاي آينده آن را تدوين كند.90 درصد سربازان و فرماندهان اين هنگ افرادي هستند كه از جنگ عراق و افغانستان برگشته اند و در ميدان هاي جنگي اين دو كشور برخي از اين فناوري ها را مورد آزمايش قرار داده اند. بسياري از اين سربازان و فرماندهان نيز چندان از عملكرد اين اهداف جديد راضي به نظر نمي رسند و آن را طرح بلند پروازانه اي مي دانند كه فعلاً نتوانسته پاسخگوي شرايط دشوار جنگي باشد و ايمني لازم را از خود نشان نداده است.
در بحث ابزار و امكانات مورد نياز براي اجراي اين سامانه در ميدان جنگ نيز مسائل مختلفي وجود دارد. سربازان براي قرار گرفتن در اين سامانه، نيازمند رايانه هاي قابل حملي هستد كه از طريق آن بتوانند صدا، متن و يا تصاوير را در اختيار داشته باشند و با سرورها ارتباط برقرار كنند.
مشكل اصلي اينجاست كه زيرساخت پيش بيني شده براي اين طرح، پيچيدگي ها و دشواري هاي دردسرسازي را به همراه داشته است و در واقع ارتش قرار است تا سال 2015، بيش از 200 ميليارد دلار هزينه كند تا در نهايت به تجهيزات قابل حملي برسد كه امروزه در قالب تلفن هاي همراه پيشرفته تقريباً در اختيار همه كودكان آمريكايي است! دليل اصلي اين مسئله، محرمانه بودن ماهيت اطلاعات نظامي است كه اجازه استفاده از شبكه هاي معمولي فعلي را در مناطق جنگي نمي دهد و ارتش تلاش مي كند زيرساخت ارتباطي مختص به خود را داشته باشد.البته در دهه هاي گذشته، امكان اتصال مقرهاي فرماندهي در مناطق جنگي از طريق شبكه سيمي اختصاصي يا ارتباط ماهواره اي وجود داشته است؛ و فرماندهان و سران نظامي توانسته اند از اين طريق اطلاعات و داده هاي مهم خود را به اشتراك بگذارند. اما براي برقراري يك شبكه جامع و متوازن، اين ارتباط كافي نيست و افزون بر آن، سرعتي بسيار پايين و در حد چند كيلوبيت بر ثانيه دارد. هدف اصلي سامانه FCS نيز بسط و گسترش اين شبكه است، تا جايي كه بتوان امكانات آن را به همه عناصر نظامي رده هاي مختلف آن تعميم داد. اما از آنجايي كه عمليات هاي نظامي اصولاً به دليل وقوع در مناطق صعب العبور و دورافتاده از ماهيت پيچيده اي برخوردارند، امكان استفاده از شبكه هاي سيمي و فيبر نوري فعلي، حتي ماهواره، در همه جا وجود ندارد. براي رفع اين نقيصه، ارتش آمريكا تلاش مي كند از سامانه جديدي به نام JTRS استفاده كند كه اساساً سامانه اي محلي است كه ارتباط يگان ها و دسته هاي نظامي را در يك منطقه به وجود مي آورد و خروجي اين ارتباط نيز از طريق نزديك ترين پست يا مقر فرماندهي و از راه ماهواره، روي اينترنت قرار مي گيرد. ابزاري كه در اين سامانه در اختيار سرباز قرار مي گيرد، چيزي شبيه به يك تلفن همراه است كه مي تواند اطلاعات و تصاوير را منتقل كند و در جنگنده ها و ساير ماشين آلات نيز مورد استفاده قرار گيرد. اگر بخواهيم نگاهي دقيق تر به اين سامانه داشته باشيم، مي توانيم آن را با شبكه كشوري تلفن همراه در آمريكا مقايسه كنيم. در آمريكا 200 هزار دكل ارتباطي تلفن همراه وجود دارد كه كار انتقال صدا، تصوير و اطلاعات را انجام مي دهد. ارتباط بي سيم برقرار شده روي تلفن اشخاص فقط تا محدوده دكل مخابراتي ماهيت بي سيم دارد و از آنجا مجموعه اي عظيم از اتصالات سيمي، ادامه كار را بر عهده مي گيرد. در سامانه JTRS تمام اطلاعات موجود در محل درگيري به مقر فرماندهي كه نقش همان شكل ارتباطي را بر عهده دارد منتقل مي شود و از آنجا با ارتباط ماهواره اي به مركز منتقل مي شود، اين سامانه در مقايسه با سامانه راديويي قبلي،حجم اطلاعات بسيار بيشتري را منتقل مي كند و مي تواند تا سرعت 2 مگابايت بر ثانيه را تجربه كند.
در مجموع ابداع كنندگان اين روش همچنان معتقدند حركت به سوي استقرار اين سامانه ها در ساختارهاي نظامي امري اجتناب ناپذير است كه دير يا زود بسياري از ارتش هاي جهان مي بايست به آن تن در دهند؛ اما مزاياي اين طرح كه همان دقت و سرعت فوق العاده بالاي آن است، مطمئناً مي تواند در بلند مدت باعث كاهش بسياري از هزينه ها و افزايش بهره وري در عمليات هاي نظامي شود.
منبع: دانشمند شماره 552
در سامانه FCS مجموعه اي از بهترين و كاراترين مهمات مجهز به فناوري هايي چون ليزر و علم روباتيك گرد هم جمع مي شود و با يك كليك ساده روي ماوس رايانه، مي توان شليك موشك هاي بزرگ و اعزام جنگنده هاي بي سرنشين را به راحتي انجام داد. از طريق فناوري موقعيت ياب GPS،مي توان به راحتي محل دقيق هر سرباز را روي نمايشگر رايانه تشخيص داد و از محل اختفاي دشمن، خصوصاً شبه نظاميان كه در كمينگاه ها پنهان مي شوند، اطلاع حاصل كرد. در عين حال، سربازان حاضر در ميدان جنگ نيز با هم ارتباط دارند و مي توانند از موقعيت همديگر و كمينگاه هاي دشمن آگاه شوند. با اين روش، هم دقت عمل سربازان در شناسايي اهداف بالا مي رود و هم سرعت عمل آنها در واكنش به تهديدات به شدت افزايش مي يابد. از طرفي، وحشت و استرس هاي معمول موجود در بسياري از آنها نيز كاهش مي يابد.
البته تكميل اين سامانه با دشواري هايي نيز مواجه بوده است. هزينه پيشبرد اين سيستم به نسبت روزهاي ابتدايي شروع به كار آن حداقل 45 درصد افزايش يافته است، و ارتش آمريكا بودجه مورد نياز براي آن را 161 ميليارد دلار برآورد مي كند؛ در حالي كه برآورد وزارت دفاع آمريكا حدود 234 ميليون دلار است. در هر صورت، اين پروژه عظيم حدود 896 پيمانكار مهم را در 45 ايالت آمريكا به خود مشغول كرده و بي هيچ شكي مي توان آن را پرهزينه ترين برنامه تسليحاتي تاريخ ايالات متحده آمريكا دانست. در ماه مارس 2008 ذي حسابي كل دولت آمريكا اعلام كرد كه پيشرفت اين پروژه چندان مطلوب به نظر نمي رسد و با وجود بودجه فراوان اختصاص داده شده، تنها 2 مورد از 44 مورد فناوري هاي پيش بيني شده در برنامه اوليه به حالت بالفعل درآمده و مي توان از آن استفاده كرد.
به عبارت ديگر، اين برنامه هنوز در ابتداي راه خود قرار دارد. شايد اساسي ترين فناوري مورد نياز در اين سامانه كه همچنان درجا مي زند، خود شبكه پيوند دهنده آن است كه به دليل نياز پهناي باند بالا ،همچنان در حال آزمون و خطاست و نتوانسته انتظارات را برآورده كند. در واقع بدون، چنين پهناي باندي، سامانه FCS خيالي بيش نيست و اصلاً نمي توان روي آن حساب كرد. بنابراين تا به حال تنها چند فناوري محدود از اين سرمايه به مرحله اجرا و بهره برداري رسيده و قرار است هيئت ويژه فناوري هاي دفاعي آمريكا در مورد سرنوشت اين طرح و آينده آن تصميم گيري كند.
به لحاظ نيروي انساني نيز ارتش آمريكا يك هنگ هزار نفره خود را به آزمايش تجهيزات توليد شده اختصاص داده تا بتواند بر مبناي بازخورد به دست آمده، راهبردهاي آينده آن را تدوين كند.90 درصد سربازان و فرماندهان اين هنگ افرادي هستند كه از جنگ عراق و افغانستان برگشته اند و در ميدان هاي جنگي اين دو كشور برخي از اين فناوري ها را مورد آزمايش قرار داده اند. بسياري از اين سربازان و فرماندهان نيز چندان از عملكرد اين اهداف جديد راضي به نظر نمي رسند و آن را طرح بلند پروازانه اي مي دانند كه فعلاً نتوانسته پاسخگوي شرايط دشوار جنگي باشد و ايمني لازم را از خود نشان نداده است.
در بحث ابزار و امكانات مورد نياز براي اجراي اين سامانه در ميدان جنگ نيز مسائل مختلفي وجود دارد. سربازان براي قرار گرفتن در اين سامانه، نيازمند رايانه هاي قابل حملي هستد كه از طريق آن بتوانند صدا، متن و يا تصاوير را در اختيار داشته باشند و با سرورها ارتباط برقرار كنند.
مشكل اصلي اينجاست كه زيرساخت پيش بيني شده براي اين طرح، پيچيدگي ها و دشواري هاي دردسرسازي را به همراه داشته است و در واقع ارتش قرار است تا سال 2015، بيش از 200 ميليارد دلار هزينه كند تا در نهايت به تجهيزات قابل حملي برسد كه امروزه در قالب تلفن هاي همراه پيشرفته تقريباً در اختيار همه كودكان آمريكايي است! دليل اصلي اين مسئله، محرمانه بودن ماهيت اطلاعات نظامي است كه اجازه استفاده از شبكه هاي معمولي فعلي را در مناطق جنگي نمي دهد و ارتش تلاش مي كند زيرساخت ارتباطي مختص به خود را داشته باشد.البته در دهه هاي گذشته، امكان اتصال مقرهاي فرماندهي در مناطق جنگي از طريق شبكه سيمي اختصاصي يا ارتباط ماهواره اي وجود داشته است؛ و فرماندهان و سران نظامي توانسته اند از اين طريق اطلاعات و داده هاي مهم خود را به اشتراك بگذارند. اما براي برقراري يك شبكه جامع و متوازن، اين ارتباط كافي نيست و افزون بر آن، سرعتي بسيار پايين و در حد چند كيلوبيت بر ثانيه دارد. هدف اصلي سامانه FCS نيز بسط و گسترش اين شبكه است، تا جايي كه بتوان امكانات آن را به همه عناصر نظامي رده هاي مختلف آن تعميم داد. اما از آنجايي كه عمليات هاي نظامي اصولاً به دليل وقوع در مناطق صعب العبور و دورافتاده از ماهيت پيچيده اي برخوردارند، امكان استفاده از شبكه هاي سيمي و فيبر نوري فعلي، حتي ماهواره، در همه جا وجود ندارد. براي رفع اين نقيصه، ارتش آمريكا تلاش مي كند از سامانه جديدي به نام JTRS استفاده كند كه اساساً سامانه اي محلي است كه ارتباط يگان ها و دسته هاي نظامي را در يك منطقه به وجود مي آورد و خروجي اين ارتباط نيز از طريق نزديك ترين پست يا مقر فرماندهي و از راه ماهواره، روي اينترنت قرار مي گيرد. ابزاري كه در اين سامانه در اختيار سرباز قرار مي گيرد، چيزي شبيه به يك تلفن همراه است كه مي تواند اطلاعات و تصاوير را منتقل كند و در جنگنده ها و ساير ماشين آلات نيز مورد استفاده قرار گيرد. اگر بخواهيم نگاهي دقيق تر به اين سامانه داشته باشيم، مي توانيم آن را با شبكه كشوري تلفن همراه در آمريكا مقايسه كنيم. در آمريكا 200 هزار دكل ارتباطي تلفن همراه وجود دارد كه كار انتقال صدا، تصوير و اطلاعات را انجام مي دهد. ارتباط بي سيم برقرار شده روي تلفن اشخاص فقط تا محدوده دكل مخابراتي ماهيت بي سيم دارد و از آنجا مجموعه اي عظيم از اتصالات سيمي، ادامه كار را بر عهده مي گيرد. در سامانه JTRS تمام اطلاعات موجود در محل درگيري به مقر فرماندهي كه نقش همان شكل ارتباطي را بر عهده دارد منتقل مي شود و از آنجا با ارتباط ماهواره اي به مركز منتقل مي شود، اين سامانه در مقايسه با سامانه راديويي قبلي،حجم اطلاعات بسيار بيشتري را منتقل مي كند و مي تواند تا سرعت 2 مگابايت بر ثانيه را تجربه كند.
در مجموع ابداع كنندگان اين روش همچنان معتقدند حركت به سوي استقرار اين سامانه ها در ساختارهاي نظامي امري اجتناب ناپذير است كه دير يا زود بسياري از ارتش هاي جهان مي بايست به آن تن در دهند؛ اما مزاياي اين طرح كه همان دقت و سرعت فوق العاده بالاي آن است، مطمئناً مي تواند در بلند مدت باعث كاهش بسياري از هزينه ها و افزايش بهره وري در عمليات هاي نظامي شود.
منبع: دانشمند شماره 552
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}